اين تعبير قرآن را ببينيد آيات معاد اساسا برای موعظه هم خيلی خوب است در اواخر سوره حشر میفرمايد : " « يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله " ای اهل ايمان ! تقوای الهی داشته باشيد ، از خدا بپرهيزيد ( هميشه گفتهايم كه كلمه " تقوا " معنايش پرهيز نيست ولی ما تعبير ديگری نداريم ) ، كه معنايش اين است كه خودتان را از غضب الهی ، از مخالفت فرمان الهی دور نگه داريد . " « و لتنظر نفس ما قدمت لغد »" خيلی تعبير عجيبی است ، " « و لتنظر »" امر است : " و بايد هر نفسی و هر كسی نظر كند و دقت كند در آنچه برای فردا میفرستند " . اين صريحترين تعبيری است كه میشود در اين زمينه كرد . وقتی به ما میگويد بياييد در كار و عمل خودتان مراقب باشيد ، به اين تعبير میگويد : درباره اين چيزهايی كه برای فردا پيش میفرستيد ، در مورد اين پيش فرستادههای خودتان دقت كنيد ، دقيق باشيد . درست مثل آدمی كه در يك شهری هست و برای شهر ديگری كه بعدها میخواهد برود در آنجا سكنی اختيار كند ، كالايی قبلا تهيه میكند و میفرستد ، به او میگويند در اين چيزهايی كه قبل از خودت داری میفرستی ، يك دقت خيلی كاملی بكن . بعد دو مرتبه میفرمايد : " « و اتقوا الله »" باز بار ديگر از خدا بترسيد ، از نافرمانی الهی پرهيز كنيد " « ان الله خبير بما تعملون »" (حشر / . 18) . چون اول به تعبير پيش فرستاده گفت ، دو مرتبه به تعبير خود عمل میگويد : خدا آگاه است به اعمال شما ، يعنی آنچه را شما میفرستيد ، خدا كه آگاه است ، پس خودتان هم آگاهی كامل داشته باشيد كه خوب بفرستيد . الان اين داستان يادم آمد ، خوب است برايتان عرض كنم . من هشت سال نزد مرحوم آقای بروجردی ( اعلی الله مقامه ) درس خوانده بودم و حقيقتا به شخص ايشان اعتقاد داشتم ، يعنی خيلی اعتقاد داشتم ، واقعا او را يك مرد روحانی میدانستم . حالا افرادی به دستگاه ايشان انتقاد داشتند كه خود من هم داشتم به جای خود ، اما من به شخص اين مرد معتقد بودم ، يعنی او را يك مرد روحانی واقعی میديدم و مرد كاملا مؤمن و معتقد و خداترس . در همين كسالت قلبی كه ايشان پيدا كرده بودند كه منتهی به فوت ايشان شد ظاهرا سه چهار روز هم بيشتر طول نكشيد گفتند يك روزی ايشان در همان حال ، خيلی متأثر بود و گفت كه من خيلی ناراحتم از اينكه كاری نكردهام و میروم . آنهايی كه دور و بری هستند خيال میكنند در اين مسائل هم تملق گفتن خيلی خوب است [ میگويند ] ای آقا ، شما چه میفرماييد ؟ شما الحمدلله اينهمه توفيق پيدا كرديد ، اينهمه خدمتها كه شما كرديد كی [ كرده ] ؟ ! ای كاش ما هم مثل شما بوديم . شما كه الحمدلله كارهايی كه كرديد خيلی درخشان است . ايشان اعتنا نكرد به اين حرفها و در جواب آنها اين جمله را كه حديث است گفت : " « خلص العمل فان الناقد بصير بصير» " (بحار ، ج / 13 ص 431 [ با اندكی اختلاف ]) يعنی عمل را خالص بگردان كه آن كه نقد میكند (ناقد يعنی انتقاد كن ، از اصل كلمه اصطلاح صرافی است . صراف كه سكه را به محك میزند برای اينكه عيارش را به دست بياورد ، اين عملش را میگويند " نقد " . اصلا نقد يعنی همين عمل ، بعد اين كلمه را در جاهای ديگر به كار بردهاند كه حافظ هم خوب میگويد : نقدها را بود آيا كه عياری گيرند/تا همه صومعه داران پی كاری گيرند . [ يعنی ] تا بفهمند كه همه كارهايشان غلط است) ، صرافی میكند و عمل را در محك میگذارد ، او خيلی آگاه و بيناست ، از زير نظر او كوچكترين عمل مغشوشی بيرون نمیرود ، يعنی چه میگوييد ما كار كرديم ؟ ! از كجا كه اين عملهای ما عملی باشد كه واقعا خلوص داشته باشد ؟ برای خدا بودنش را شما از كجا اينقدر تأمين میكنيد ؟ تعبير قرآن همين مطلب است : " « يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله و لتنظر نفس ما قدمت لغد »" باز دو مرتبه " « و اتقوا الله »" ، در دو نوبت در پس و پيش اين جمله ، كه در آنچه پيش میفرستيد خوب دقت كنيد . خدا را جلوی چشم ما حاضر میكند به عنوان يك ناقد ، به عنوان يك بررسی كن ، به عنوان يك محك زن بسيار بصير و دقيق . " « ان الله خبير بما تعملون » " . بعد میفرمايد : " « و لا تكونوا كالذين نسوا الله فانسيهم انفسهم اولئك هم الفاسقون »" (حشر / . 19) . از آن كسان نباشيد كه خدا را فراموش كردند ، خدا هم خودشان را از خودشان فراموشاند . اين هم تعبير عجيبی است . قرآن در يكی از تعبيراتش میگويد هر كس خدا را فراموش كند اثرش اين است كه خودش را فراموش میكند ، يعنی خود واقعیاش را گم میكند ، بين خودش و خودش فاصله قرار میگيرد ، بعد هر كاری كه میكند برای خودش نمیكند ، بدبختيها را برای خودش جلب میكند اما خدمتها را نه برای خودش . به عنوان مثال ، آدمی كه دچار حرص و آز شديد است و به حكم حرص و آزكار میكند ، از هر راهی شد ( از حلال ، از حرام ، از هر جا شد ) جمع میكند و جمع میكند ، او كه به فكر خودش است اگر حساب كند برای صد و پنجاه سال ديگر هم دارد ، در صورتی كه خودش میداند آنچنان پير شده كه ده سال ديگر هم بيشتر نيست . اين آدمی است كه خودش را فراموش كرده است . او خيال میكند كه برای خودش كار میكند و در واقع نمیفهمد كه اگر برای خودش هم بخواهد كار كند اين جور نبايد كار كند . " « و لا تكونوا كالذين نسوا الله فانسيهم انفسهم اولئك هم الفاسقون »" . اين آيه را به اين مناسبت عرض كرديم كه قرآن روی ارتباط عالم دنيا و عالم آخرت و اينكه آنجا دار الجزاء است و اينجا دار العمل ، اينجا مزرعه است ، يوم الزرع است و آنجا يوم الحصاد ، فوق العاده تكيه كرده است و بلكه اصلا انبياء اساس و روح تعليماتشان همين است ، نظام دنيا را هم كه درست میكنند ، به اعتبار اين است كه همين پيوستگی ميان دنيا و آخرت هست ، يعنی اگر نظام دنيا نظام صحيح عادلانهای نباشد ، آخرتی هم درست نخواهد بود ، ايندو با يكديگر اينچنين وابستگی و پيوستگی دارند ، نه اينكه تضاد دارند . از نظر قرآن سعادت واقعی بشر در دنيا و سعادت واقعی بشر در آخرت توأماند ، جدايی ندارند . آن چيزهايی كه از نظر اخروی گناه است و سبب بدبختی اخروی است ، همانهاست كه از نظر دنيوی هم نظام كلی زندگی بشر را فاسد میكند ، حالا اگر فرض كنيم يك فرد را خوشبخت كند ولی نظام كلی افراد بشر را فاسد و خراب میكند .(کتاب معاد شهید مطهری)
مطالب خوبیه ولی به نظرم اگه ادامه پیدا کنه بهتر میشه پاسخ:مممنون از لطفتون ولی من به خاطر اینکه روزا تا ساعت دو مدرسه هستم و مجبورم خودم مطالب کتابو تایپ کنم یکم روند به روز رسانیه وبلاگ به کندی پیش میره.
به وبلاگ من خوش آمدید.
ممنون از بازدید شما.لطفا برای بهبود مطالب وبلاگ در نظر سنجی شرکت کنید و نظرات خودرا درباره وبلاگ بفرمایید همچنین به مطالب به تناسب محتوا امتیاز دهید. در ضمن فروم(انجمن تخصصی) وبلاگ هم راه اندازی شده است و می توانید باهمان نام کاربری و رمزی که در وبلاگ ثبت نام کرده اید وارد حساب کاربری خود در ان شوید و ازش بهره ببرید. با تشکر